20050926
20050923
تو خودم گیج بود
خسته بودم
کسل بودم
نمی دونستم چیکار میخوام بکنم
...
آروم اومد
باورم نشد
حرف زد
آروم شدم
یه کم گذشت
به حرفاش عادت کردم
اومد تو وجودم
با این همه آرومی
دیوونم کرد
یه دونه ستاره شد برام
یه ستاره که
خیلی روشن بود
آخه آسمون من خالی بود
ستاره نداشت
از وقتی اومد
همه جاش روشن شد
همیشه صبح بود
...
ولی یه روز بهم گفت
فقط نصف روز میتونه پیشم باشه
یعنی
هردفعه که میاد
بعدش غروب میکنه
بهم گفت
حالا وقت غروب
گفتم
باشه
فردا میبینمت
ولی نفهمیدم
این شب
یکسال طول میکشه تا صبح شه
وقتی به خودم اومدم
چند ساعت از شب گذشته بود
یهو داد زدم
گریه کردم
بووش می اومد
خودش نبود
با تمام وجود صداش زدم
بهم جواب داد
گفت دارم میرم چی کارم داری
گفتم دارم دق میکنم
میخوام ببینمت
وقتی داد زدم
اشکام اومد
فکر کنم دیدشون
فکر کنم صدای هق هق گریه هامو شنید
دلش گرفت
خودم دیدم
دلش تو دستام بود
خودم دیدم دلش گرفت
داد زد گفت اگه بیای لب کوه بلند
غروب مو می بینی
خسته بودم
کسل بودم
نمی دونستم چیکار میخوام بکنم
...
آروم اومد
باورم نشد
حرف زد
آروم شدم
یه کم گذشت
به حرفاش عادت کردم
اومد تو وجودم
با این همه آرومی
دیوونم کرد
یه دونه ستاره شد برام
یه ستاره که
خیلی روشن بود
آخه آسمون من خالی بود
ستاره نداشت
از وقتی اومد
همه جاش روشن شد
همیشه صبح بود
...
ولی یه روز بهم گفت
فقط نصف روز میتونه پیشم باشه
یعنی
هردفعه که میاد
بعدش غروب میکنه
بهم گفت
حالا وقت غروب
گفتم
باشه
فردا میبینمت
ولی نفهمیدم
این شب
یکسال طول میکشه تا صبح شه
وقتی به خودم اومدم
چند ساعت از شب گذشته بود
یهو داد زدم
گریه کردم
بووش می اومد
خودش نبود
با تمام وجود صداش زدم
بهم جواب داد
گفت دارم میرم چی کارم داری
گفتم دارم دق میکنم
میخوام ببینمت
وقتی داد زدم
اشکام اومد
فکر کنم دیدشون
فکر کنم صدای هق هق گریه هامو شنید
دلش گرفت
خودم دیدم
دلش تو دستام بود
خودم دیدم دلش گرفت
داد زد گفت اگه بیای لب کوه بلند
غروب مو می بینی
امروز روز اول پاییز بود
...
به کوری چشم پاییز
...
لحظه به لحظه
با یادت
می خندم
از ته دل
می خندم
...
تا جواب همه ی اشکهای پاییز و بدم
.
..
...
20050922
20050918
20050917
کاش اینجا بودی
کاش بازم ببینمت
کاش تو چشات بازم نگاه کنم
کاش وقتی پیشمی اسمتو صدا کنم
...
کاش بوسه ی شیرینت و بازم مزه کنم
کاش بازم شبا بیم تو آسمون عشق تو
گوشه ستاره ی چشمای تو لونه کنم
کاش بازم ببینمت
...
20050916
20050915
one second
more than my life
i losed the time
more than a year
more than my life
i losed the time
more than a year
i losed myself
i losed in you
when you kiss
...
نجات بخش میدونی یعنی چی؟
تو واسه من یه چیزی شبیه اونی
...
وجودت
...
دستات
...
موهات
...
لبات
...
گونه هات
...
چشمات
...
دلت
...
..
.
بمون برام
دلم پیشتِ
20050914
20050911
20050905
20050904
ای رویای مکرر، ای بارقه اتاقهای تو در تو
اسطوره ستاره سبز
ستاره هزار پر
!بیدار شو! بروی! برون آی از من خفته جان من و جان جهان
شانه هایم عطش بوسه های تو را دارند
!غافلگیرم کن
!جوانم کن
!زیر و رویم کن تا از پهلوی پرترانه تو زاده شوم
!همه غمم را بکش
!مرا بر روی خنجری شاد برقصان
ای رقص جان و جهان
!مرا بخندان
میخواهم برای آینده جهان و زبان آواز بخوانم
ای معشوق
مادر شهرهای مسکینانی چون من باش
مگذار من به حنجره عاشقان خیانت کنم
سنگفرشی از دستهای تغزل را زیر پایم بگستران
عطر خلوت خلود باش
وقتی که من بوسه نامریی را میبوسم
من زاده ام تا برقصم
اسطوره ستاره سبز
ستاره هزار پر
!بیدار شو! بروی! برون آی از من خفته جان من و جان جهان
شانه هایم عطش بوسه های تو را دارند
!غافلگیرم کن
!جوانم کن
!زیر و رویم کن تا از پهلوی پرترانه تو زاده شوم
!همه غمم را بکش
!مرا بر روی خنجری شاد برقصان
ای رقص جان و جهان
!مرا بخندان
میخواهم برای آینده جهان و زبان آواز بخوانم
ای معشوق
مادر شهرهای مسکینانی چون من باش
مگذار من به حنجره عاشقان خیانت کنم
سنگفرشی از دستهای تغزل را زیر پایم بگستران
عطر خلوت خلود باش
وقتی که من بوسه نامریی را میبوسم
من زاده ام تا برقصم
!مرا بر نوک خنجر غزل بنشان
بر تارک آن صیقل بی پایان مرا برقصان
ای اسطوره ستاره سبز
ای محال صادق
!ممکن شو
!ای گذشته، بگذر تا من عطر آینده را به صدا در آرم
!جان جانان جهان، جانم باش
!ای سیب سرخ در بشقاب پرنده ازل در فردای ابد
!ای زیبایی مسکن مسکینی چون من
!ای جولان لبهای جادو
!ای خانه بود و نبود
!ای سینه عشرت باغ جنان
و جنون
ای سرور عاج شتابناک عطر
ای کوزه گریز بر بام کوهستان بهار
آینده
ای زمان پس از رحلت زبان
زن!
مرا از نو بزای
و روی زانویت مرا بنشان
و گذشته بودن مرگ را
به من بیاموز
اسماعیل دیگر و دیگر و دیگر
سر بر روی سنگ بگذار
!نترس
قوچ عصر نو از ناکجای ناگاه عطا میشود
!جان جانان جهان، جانم باش
!جان جانان جهان، جانم باش
!جان جانان جهان، جانم باش
بر تارک آن صیقل بی پایان مرا برقصان
ای اسطوره ستاره سبز
ای محال صادق
!ممکن شو
!ای گذشته، بگذر تا من عطر آینده را به صدا در آرم
!جان جانان جهان، جانم باش
!ای سیب سرخ در بشقاب پرنده ازل در فردای ابد
!ای زیبایی مسکن مسکینی چون من
!ای جولان لبهای جادو
!ای خانه بود و نبود
!ای سینه عشرت باغ جنان
و جنون
ای سرور عاج شتابناک عطر
ای کوزه گریز بر بام کوهستان بهار
آینده
ای زمان پس از رحلت زبان
زن!
مرا از نو بزای
و روی زانویت مرا بنشان
و گذشته بودن مرگ را
به من بیاموز
اسماعیل دیگر و دیگر و دیگر
سر بر روی سنگ بگذار
!نترس
قوچ عصر نو از ناکجای ناگاه عطا میشود
!جان جانان جهان، جانم باش
!جان جانان جهان، جانم باش
!جان جانان جهان، جانم باش