20060124
پنجره آغوش می گشایید
پرده می رقصد
وقث وقت پرواز است
...
آری بال ها را بایید گشود
و
اگر بال ندارید
سقوط نوش جانتان باد
20060120
20060119
My world is miles of endless roads
Download
That leaves a trail of broken dreams
Where have you been
I hear you say?
I will meet you at the Blue Cafe
Because, this is where the one who knows
Meets the one who does not care
The cards of fate
The older shows
To the younger one, who dares to take
The chance of no return
Where have you been?
Where are you going to?
I want to know what is new
I want to go with you
What have you seen?
What do you know that is new?
Where are you going to?
Because I want to go with you
So meet me down at the Blue Cafe
The cost is great, the price is high
Take all you know, and say goodbye
Your innocence, inexperience
Mean nothing now
Because, this is where the one who knows
Meets the one that does not care
Where have you been?
I hear you say
I'll meet you at the Blue Cafe
So meet me at the Blue Cafe.
20060114
20060113
راز من صد پاره بر زمین ریخته
...می خواهم عبور کنم
شاید آن طرف تر بتوان وسیله ای برای جمع کردن این خرده شیشه ها پیدا کرد
...
ولی انگار گرد ریز خاطراتم پایم را گزیده است
هرچند آب جوی وجودم می خواهد
ولی نمی توان پاکش کرد
من به خود بودن
...
20060108
خوب یادمه خسته بودم
شاید خستگی سهیم بوده ولی دلایل زیادی وجود داشته که این همه از جایی که بهش گفتم پناهگاه دور بودم
گرچه لحظه های زیادی دلم کنارش بود
شاید برای اینه که یه پناهگاه دارم
که امن تر از اینجاست
ولی دوست ندارم احتیاط کنم
امن بودن یه شرط ولی برای من مهم نیست زیاد
یه حس خلع
همیشه مثل یه گرد رو آیینه اطاقمه
!...که هر دفه صبح بیدار می شم خودمو، نه
اون گرد و می بینم
خیلی وقتا خوب خیلی وقتا هم بد
ولی راستش من حتی روزهای زیادیه که آیینمو ندیدم
شاید تو این مدت هیچوقت بیدار نشدم
شایدم هیچوقت نخوابیدم
و شاید الان
...الان که طعم خودکارم به دستامه خوابم ببره