چشمام یه کم پر خون
دلم آشفته اس
راستش
دیشب وقتی رفتی
رفتم بخوابم
...
ولی نشد
رفتم جلو شومینه
همه چراغا خاموش بود
نور آتیش رو دیوار افتاده بود
...تو
...اونجا بودی
...تو وجودم
...تو نگاهم
...تو شعله های آتیش
...
.
.
.
For all of my lonely nights...
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home