میدونی
یه روز
...وقتی دارم تو بهشت زهرا راه میرم
یه روز
...وقتی دارم تو بهشت زهرا راه میرم
...
یهو میبینم یه جا غوغا شده
میرم جلو ببینم چه خبره
همه دارن خودشونو واسه یه نفر که اونجا خوابیده تیکه پاره میکنن؛
...
!شرط میبندم اگه میدونست این همه دوسش دارن هیچ وقت نمیمرد
.
.
.
بعضی وقتا فکر میکنم شاید منم باید بمیرم تا بفهمم شاید یه کِسایی هم منو دوست دارن
!!!...اما اون موقع چی میشه اگه بفهمی بازم اونجا تنهایی
من فکر میکنم
تنها راهی که میشه فهمید
،کسی دوست داره یا نه
!اینه که یا بمیری
یا یه تصادف ناجور بکنی!
که نصف بیشتر بدنت از کار بیفته
اصلاً همه اش از کار بیفته جز چشات
...
که ببینی اما اینا فقط یه رویاست
!!!چون بازم هیچــــــــــــــــــــــکی نمیاد
.
.
.
به جز قاصدک؛ البته اگه طوفان نیاد
یهو میبینم یه جا غوغا شده
میرم جلو ببینم چه خبره
همه دارن خودشونو واسه یه نفر که اونجا خوابیده تیکه پاره میکنن؛
...
!شرط میبندم اگه میدونست این همه دوسش دارن هیچ وقت نمیمرد
.
.
.
بعضی وقتا فکر میکنم شاید منم باید بمیرم تا بفهمم شاید یه کِسایی هم منو دوست دارن
!!!...اما اون موقع چی میشه اگه بفهمی بازم اونجا تنهایی
من فکر میکنم
تنها راهی که میشه فهمید
،کسی دوست داره یا نه
!اینه که یا بمیری
یا یه تصادف ناجور بکنی!
که نصف بیشتر بدنت از کار بیفته
اصلاً همه اش از کار بیفته جز چشات
...
که ببینی اما اینا فقط یه رویاست
!!!چون بازم هیچــــــــــــــــــــــکی نمیاد
.
.
.
به جز قاصدک؛ البته اگه طوفان نیاد
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home