چرا اشکامو نمیبینی
20051215
20051205
...چشمهاش برق میزد
...زیر نگاهش پف کرده بود
وقتی بهش زل زدم چند قطره اشک ریخت
...
نگاهمو ازش دزدیدم
از خودم خجالت کشیدم
حضور و تصویر نگاهش تو ذهنم مجبورم کرد دوباره تو چشماش نگاه کنم
بهم مستقیم نگاه میکرد
...از مرکز چشماش
تو نگاهش حرف داشت
نمی فهمیدم چی می خواد بگه
چراغار و خاموش کردم
.
.
.
... دیگه هیچی تو آیینه معلوم نبود
... دیگه هیچی تو آیینه معلوم نبود